سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مشـــک میـــــداندو مــن میدانم

اشک میـــداندو مــــن میــــدانم

نیزه با نیزه گیش مجنون شــــد

اشک در چشم سیاهش خون شد

راه ایثـــــار نشــــان داد عبّـاس

تشنه تر از همه جان داد عبّاس

آسمـــــان محو تمــــاشایش بود

آب در حســـرت لبهـــــایش بود

عشق از گون? سرمستش ریخت

آب افتـــاده شدو دستش ریخــت

آه از دیــدن طفــــــلان خجلـــــم

کاش در خیمه نمیسوخت ،دلــم


نوشته شده در  پنج شنبه 94/3/7ساعت  10:37 عصر  توسط عضو انجمن 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شعری از استاد فرامرز عرب عامری
برگزاری جلس? ادبی پایتخت شعر در باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران
پایتخت شعر در شهر
327
325
324
323 بهروز باغبان
322
321
320 شهرام درویش ، فرامرز عرب عامری
[عناوین آرشیوشده]